سینما و صنعت مد
السا اسکیاپارلی یکی از چهره های برجسته ی مد گفته است " لباسی که امروز بازیگران در فیلم ها می پوشند، لباسی است که شما فردا خواهید پوشید". اگر به تاریخچه ی سینما نگاه کوتاهی باندازیم، می توانیم نمونه های بارزی از تاثیر سینما بر سلیقه و انتخاب لباس توسط عموم مردم مشاهده کنیم. لباس سفید جوآن کراوفورد در فیلم Letty Lynton (1932) ، مدت کوتاهی پس از اکران فیلم به شدت محبوب شد و خریداران زیادی پیدا کرد. از آن زمان تاکنون رابطه بین سینما و صنعت مد بسیار پیچیده تر شده است. فاکتورهای متعددی سبب غنی تر شدن رابطه ی بین این دو صنعت شده است. تعدادی از ستارگان معروف هالیوود از برندهای خاصی از لباس در فیلم های خود استفاده کردند و سبب شناخته شدن و افزایش محبوبیت آنها شدند. به عنوان مثال می توان به استفاده ی آدری هپبورن از برند ناشناخته جیونچی در سال 1954 در فیلم محبوب Sabrina اشاره کرد. در طی سال های اخیر با حرکت صنعت مد به سمت تولید پوشاک مناسب برای استفاده روزمره ی مرد عادی، رابطه ی متقابل مد و سینما و تأثیرپذیری آنها از یکدیگر، افزایش چشمگیری داشته است. یک فاکتور مهم دیگر افزایش محبوبیت ستاره های سینمایی و لباسی است که آنها در فیلم ها و زندگی روزمره ی خود می پوشند.
فرآیند طراحی لباس در سینما
یک طراح لباس پیش از شروع کار خود نیازمند مطالعه ی کامل فیلمنامه، آشنایی با شخصیت ها و سیر تحول آنها در طول فیلم می باشد. پس از آن طی جلساتی با نویسنده، کارگردان و سایر عوامل فیلم، ایده پردازی و تحقیقات لازم در مورد موقعیت زمانی و مکانی فیلم را آغاز می کند. در طراحی لباس ها، طراح باید به ویژگی های سنی، طبقه اجتماعی و میزان تاثیرگذاری شخصیت بر فرآیند داستانی فیلم، توجه نمایند. برای هر شخصیت یک طراحی منحصر به فرد انجام می شود که می تواند در طول روایت فیلم دچار تغییرات اساسی شود.
طراحی لباس در فیلم های قدیمی
در دهه 20 و 30 میلادی، طراحان برتر لباس تمایل چندانی به همکاری با صنعت سینما نداشتند. در سال 1931، کوکو شانل طراح مطرح فرانسوی با یک قرارداد یک میلیون دلاری عازم هالیوود شد ولی به علت دقت، وسواس و ریز بینی زیادی که در کارش داشت، فعالیتش در هالیوود دوام چندانی نداشت. با وجود همکاری برندهای مطرحی مثل شانل و کریستین دیور با سینما، تحول اصلی در رابطه ی سینما و صنعت مد، پس از همکاری آدری هپبورن با جیونچی در فیلم Sabrina، رخ داد. تفاوت بین طراحان لباس فیلم های سینمایی و طراحان لباس برندهای مطرح در نگاه آنها به مقوله ی طراحی لباس بود. در آن زمان طراحان لباسی، طراحی های خود را در سایه ی شخصیت ها و روند داستانی انجام می دادند، در حالی که لباس های طراحی شده توسط برندهای معتبر هنگامی که در فیلم ها استفاده می شدند کاملا جلب توجه می کردند و برای خود هویت مستقلی می یافتند.
صنعت مد در سینمای مدرن
عجیب نیست که در حال حاضر ، رویکرد اصلی سینما به صنعت مد، بیشتر استفاده از لباس ها برای نشان دادن شیک پوشی و خوش استایلی شخصیت هاست تا برجسته کردن لباسی که می پوشند. به عنوان مثال در فیلم The Italian Job، از پوشاک برند آرمانی برای معرفی بهتر شخصیت ها استفاده شد. تفاوت اساسی بین شخصیت ها در لباس آنها کاملا نمایان است. کت پشمی زیبا و بلوز یقه اسکی گرم دونالد ساترلند، کاملا نمایانگر شخصیت فریبنده و سابقه ی طولانی او در دزدی است، در حالی که کت چرم اسلیم فیتی که مارک والبرگ بر تن دارد او را یک جوان جسور و در حال پیشرفت نشان می دهد. در فیلم The Untouchables نیز برند آرمانی همین رویه را در پیش گرفته است و لباس بازیگران کاملا همراستا با شخصیت آنها طراحی شده است.
رابطه ی بین صنعت مد و سینما، یک رابطه ی کاملا دو طرفه است. برندهای مطرح پوشاک، جدیدترین طراحی های خود را به نمایش می گذارند و سعی می کنند تا از این طریق بر استایل روزمره و سلایق مخاطبان سینما نیز تاثیرگذار باشند.
فیلم های تاثیرگذار بر صنعت مد
در سال 1934 کلارک گیبل در یکی از صحنه های فیلم It Happened One Night پیراهن خود را درمی آورد و نشان می دهد که زیرپوش برتن ندارد. این حرکت او باعث سقوط سی درصدی فروش زیرپوش های مردانه در آمریکا شد. در سال 1953، مارلون براندو در فیلم The Wild One و جیمز دین در فیلم Rebel Without a Cause تی شرت و زیرپوش های سفید برتن داشتند و همین امر باعث افزایش فروش زیرپوش ها و تی شرت های سفید رنگ شد.
استایل فیلم ها برای مردم عادی
در دهه های 70 و 80 میلادی، رابطه سینما و صنعت مد متحول شد. استایل فیلم ها از آنچه مردم واقعی می پوشند الهام گرفته شد، نه آنچه که آرزو می کنند بپوشند. در سال 1992 اکران فیلم Reservoir Dogsموجب شد تا اکثر فروشگاه های پوشاک در لندن ویترین خود را تغییر دهند و استفاده از کت و شلوارهای تیره به همراه عینک آفتابی در میان مردان جوان، محبوبیت یافت. این در حالی است که طراح لباس فیلم، بتسی هیمن، کت و شلوارهای ارزانی را برای استفاده در فیلم خریداری کرده بود و اصلا انتظار چنین استقبالی را نداشت. گاهی یک تیپ یا اکسسوری خاص از یک فیلم، محبوبیت پیدا می کند. به عنوان مثال می توان به عینک تام کروز در فیلم Top Gun، گوشی موبایل و کت بلند کیانو ریوز در فیلم Matrix و شلوار اوما تورمن در فیلم Pulp Fiction اشاره کرد.
از آن زمان تاکنون یک رابطه ی شناور و انعطاف پذیر بین سینما و مد شکل گرفته است. همانگونه که طراح سرشناس ژان پل گوتیه می گوید، فیلم ها به طراحان اجازه می دهند تا خلاقیت خود را آزادانه نمایش دهند، در حالی که صنعت مد به خاطر ماهیت تجاری خود این خاصیت را ندارد. در قرن حاضر لباسی که بازیگران در زندگی روزمره خود می پوشند نیز بر سلیقه و انتخاب پوشاک توسط تماشاگران فیلم ها تاثیرگذار است. می توان گفت که مد و سینما در آینده نیز همچنان به یکدیگر خدمت خواهند کرد.